13 سال پیش عنوانی در عرصه بازی های رایانه ای عرضه شد که این صنعت را دچار تحول کرد. Medal of Honor یا همان مدال افتخار در سال 1999 به بازار آمد و توانست با گیم پلی عالی در آن زمان طرفداران بسیاری جذب کند .
این عنوان پیشتاز سبک شوتر اول شخص بود تا زمانی که یک رقیب به میان آمد. Call of Duty یا ندای وظیفه عنوانی بود که توسط سازندگان پیشین Medal of Honor که از EA جدا شده بودند ساخته شد و توانست با الگوبرداری مناسب از این سری و همچنین گنجاندن نوآوری های بسیار همگان را شیفته ی خود کند.
در ابتدا طرفداران مدال افتخار بسیار بیشتر بودند اما به تدریج ندای وظیفه توانست مدال را کنار بزند و خود تاج پادشاهی این سبک را بر سر بگذارد. سال ها به همین منوال سپری می شد تا در سال 2010 EA تصمیم گرفت بازی را به حال و هوای مدرن و جنگ افغانستان بکشاند تا شاید بتواند افتخار از دست یافته را باز گرداند.

قبل از عرضه ی بازی همه تصور می کردند با شوتر بی نظیری روبه رو هستند ولی با عرضه ی بازی همه چیز فرق کرد. بازی به حدی ضعیف کار شده بود که جای بحث نداشت و EA تصمیم گرفت در سال 2011 دیگر شوتر خود یعنی Battlefield را راهی میدان رقابت کند تا بتواند روی نسخه ی بعد این سری بیشتر کار کند.
سرانجام عنوان Medal of Honor Warfighter معرفی شد ، عنوانی که در نگاه اول با توجه به تریلر ها عالی کار شده بود و می توانست افتخار از دست رفته را بر گرداند . همگان منتظر این عنوان شوتر بودند تا بتواند پس از سال ها Call of Duty را به زمین بزند . هفته ی پیش بود که این عنوان عرضه شد و چیزی بر خلاف آنچه انتظار داشتیم رقم خورد. در این نقد به بررسی نقاط ضعف و قوت این شوتر می پردازیم.
داستان
همگان می دانند که داستان در بازی های شوتر معنای خاصی ندارد و اکثر بازی ها به داستان توجه ای ندارند و سعی می کنند تا گیم پلی بهتری را به مخاطب عرضه کنند ولی در این چند سال سری Call of Duty توانسته با داستانی درگیر کننده همگان را پای سیستم و کنسول میخکوب کند. Warfighter نیز تصمیم گرفته است تا از این تجربیات استفاده کند و با داستانی درگیر کننده عطش مخاطب برای تجربه ی این عنوان را بیشتر کند.
داستانی این شماره دنباله ی نسخه ی قبلی این بازی می باشد . در پایان شماره قبل دیدم که کاراکتر اول بازی کشته شد و سه شخصیت باقی مانده ی تیم Tier 1 یعنی Mother, Preacher, Voodoo به کشورشان بازگشتند تا ماموریت های دیگری را دنبال کنند. در ابتدای بازی و در مرحله ی اول Preacher و Mother در یک لنگرگاه که تحت تسلط گروه های تروریستی می باشد نفوذ کرده و بمبی را بر یک کامیون می گذارند اما شدت انفجار چیزی فراتر از آن است که تصور می کردند.

پس از بررسی ها و جمع آوری مدارک مشخص می شود این گروهک در حال ساخت ماده ی منفجره ی بسیار خطرناکی به نام P.E.T.N می باشند و قصد دارند اعمال خرابکارانه ای زیادی را انجام دهند. هدف اصلی شما نیز جلوگیری از اقدامات این گروه و دستگیری سرکرده ای آن ها یعنی فردی به نام شیخ است و به این منظور به مناطق مهم جهان نظیر پاکستان ، یمن ، بوسنی و هرزه گوین ، سومالی و … سفر می کنید تا ردی از این گروه بیابید.
چنین داستانی در بسیاری از شوتر های دیگر نیز تکرار شده است و سازندگان به این منظور که بازی از حالت خطی خارج شود تصمیم گرقته اند تا زندگی شخصی Preacher را وارد بازی کنند. این قسمت به خوبی انجام شده است و مخاطب را با مسائل و مشکلات سربازان آشنا می کند.
EA برای اینکه بتواند شعار خود در قبال بازی که همان واقع گرایانه ترین FPS می باشد را عملی کنید از سربازان واقعی مشاوره گرفته است و ماموریت های مخفی آن ها را طراحی کرده است ماموریت هایی که هیچ کس از آن ها خبر ندارد. مسائل شخصی Preacher نیز به خوبی پیاده شده است و شما می توانید اختلافات او با همسرش را در مکالمه ی تلفنی به وضوح مشاهده کنید.

اما یکی از نکات بسیار بدی که در داستان بازی به چشم می آشد مرگ بسیار بد شخصیت Mother می باشد که خیلی بد و بدون هیچ صحنه ی حماسی شکل گرفت در حالی که می شد این مرگ را بسیار بهتر و حماسی تر شکل داد به طوری که همانند سری Call of Duty مخاطب از مرگ شخصیت ها احساس درد کند.
یکی از اشکالات داستان بازی این است که بدون هیچ زمینه سازی مناسبی مخاطب در بطن حوادث قرار می گیرد و هیچ اطلاعاتی از اینکه چرا و چگونه این گروهک به چنین موادی دست یافته اند ندارد. همچنین وجود میان پرده های طولانی و حتی مراحل یک یا دو دقیقه ای مانند مرحله ی نجات کاپیتان کشتی واقعا کسل کننده است و مخاطب را از بازی خسته می کند.
در کل می توان گفت سازندگان با درس گرفتن از تجارب پیشین تا حدی توانسته اند داستان بازی را بهتر جلوه دهند و حس ماموریت های واقعی جنگ را به مخاطب عرضه کنند اما وجود برخی از سوالات بی پاسخ و نبود پیش زمینه ی مناسب به این قسمت بازی ضربه زده است.
گیم پلی
این بار وظیفه ساخت بازی بر عهده ی استدیو Danger Close گذاشته شد تا بتواند با استفاده از تجارب قبلی عنوانی درخور توجه ارایه دهد. بیشترین سعی در پیاده سازی گیم پلی آن بوده است که تا حد امکان به یک محیط واقعی جنگ شباهت داشته باشد تا مخاطب احساس کند که واقعا یک سرباز است و در حال جنگیدن است.
Medal of Honor Warfighter بیشترین ضربه را از قسمت گیم پلی خود می خورد که واقعا در برخی از موارد بسیار خسته کننده است. در مراحل ابتدایی بازی به خصوص مرحله ای که در فیلیپین جریان دارد گیم پلی بازی روند خوب و رو به رشدی را دنبال می کند اما به تدریج از هیجان آن کاسته می شود و مخاطب را از ادامه ی بازی خسته می کند.

اما این نسخه در این بخش نوآوری های داشته که قابل ستودن هستند . یکی از نوآوری های مناسب و کارآمد بازی نحوه ی Breach درها می باشد که شما قادرید از میان آیتم های موجود آیتم مورد نظر خود را انتخاب کنید و با انداختن یک فلش بک یا نارنجک وارد اتاق شوید و دشمنان را از میان بردارید . این بخش نیز با وجود پتانسیل بسیار به دلیل اینکه به تعداد زیادی در بازی تکرار می شود احساس خستگی را به مخاطب می دهد و باعث می شود مخاطب از این ویژگی مناسب صرف نظر کند.
یکی دیگر از نکات عالی در گیم پلی مراحل تعقیب و گریز با ماشین است به خصوص مرحله ی تعقیب و گریز در یکی از شهر های پاکستان که بسیار زیبا کار شده است . جزئییات محیط به خوبی می باشد و شما حس یک تعقیب و گریز واقعی را احساس می کنید. ولی در مرحله ای که در دبی جریان دارد و باز هم شما در نقش راننده ی اتومبیل هستید مرحله به قدری طولانی است که در میانه های مرحله به کل قید مرحله را می زنید.

همانطور که خواندید Danger Close نوآوری ها و المان های مفیدی را به این عنوان اضافه کرده است ولی با تکرار بیش از حد آن ها مخاطب را از تجربه ی این بازی منصرف کرده است. سازندگان با هدف هر چه واقعی تر جلوه دادن بازی ، در بخش تک تیراندازی که در چهار مرحله وجود دارد شرایط را طوری فراهم کرده اند که مخاطب باید برای شلیک تمرکز و دقت بسیاری به خرج دهد تا بتواند شلیک خوبی را انجام دهد ، برای مثال در بخش تک تیراندازی مرحله ی سومالی به علت وزش باد شما باید نشانه گیر را مقداری بالاتر از هدف قرار دهید تا به هدف برخورد کند.
استفاده از چندین وسیله ی نقلیه هم مناسب بوده است به خصوص استفاده از قایق های تندرو در مرحله ی فیلیپین برای فرار از دست تروریست ها انتخاب مناسبی بوده است و هیجان و لذت خاصی را به مخاطب هدیه می کند. قابلیت استفاده از ربات کوچکی هم در بازی وجود دارد که در دو مرحله قابل استفاده است و کمک شایانی به پیشبرد ماموریت می کند. در نبرد های تن به تن هم کاراکتر اصلی از یک تبر جنگی استفاده می کند که صحنه های زیبایی از کشتن دشمنان به وسیله ی آن به وجود می آید.
Warfighter در عین نکات مثبتی که دارد دارای باگ ها و نکات منفی نیز می باشد . یکی از اشکالات بازی این است که شما قادر نخواهید بود که اسلحه ی دشمن را بردارید و سپس از اسلحه ی اصلی خود استفاده کنید زیرا با استفاده از اسلحه ی اصلی خود کاراکتر اسلحه برداشته شده را پرتاب می کند که در نوع خود واقعا جای بحث دارد که چرا Danger Close چنین کاری انجام داده است. وجود باگ هایی چون گیر کردن یاران خودی و حتی دشمنان در مکان هایی از بازی ، یک دیگر از مشکلات بازی می باشد.

هوش مصنوعی نیز نسبت به نسخه ی پیشین بهتر بوده است و دیگر دشمنان به راحتی قبل قابل شناسایی و کشتن نیستند زیرا به خوبی کاور گرفته و مکان شما را به خوبی درمیابند . عکس العمل دشمنان به نارنجک نیز خوب می باشد ولی در میان چیزی جای تعجب دارد.
اگر شما یک نارنجک را به میان کاور دشمنان بیندازید ، آن ها از کاور خارج شده و در تیررس شما قرار می گیرند و می نشینند تا موج انفجار نارنجک به آن ها آسیبی نرساند. نمونه ی چنین مشکلاتی در گیم پلی بسیار زیاد است و وجود همین مشکلات باعث شده است که گیم پلی بازی در عین پتانسیل بالایی که داشت بدترین ضربه را به این عنوان بزند.
گرافیک
شاید تنها بخشی از این بازی که فوق العاده بوده است همین بخش گرافیک است . Medal of Honor Warfighter به لطف استفاده از موتور قدرتمند Frostbite 2 از کیفیت بصری فوق العاده ای برخوردار است . طراحی محیط ها و بخش های گوناگون که ماموریت ها در آنجا دنبال می شوند عالی می باشد و هیچ حرفی برای گفتن نمی گذارد.
طراحی چهره ی کاراکتر های همراه عالی می باشد و همچنین تجهیزات و پوشش آن ها نیز به بهترین شکل ممکن طراحی و اجرا شده است و شما شاهد هیچ باگ گرافیکی یا فرورفتگی اجسام در هم نخواهید بود. برای طراحی اسلحه ها سازندگان از نمونه های اصلی آن ها الهام گرفته اند و به قدری عالی کار کرده اند که شما قادرید تک تک اجزای اسلحه را از هم تشخیص دهید.
حرکات کاراکتر قابل بازی نیز عالی کار شده اند و برای اینکه این حرکات به واقعیت نزدیک تر باشند از فناوری موشن کپچر در بازی استفاده شده است . با این کار پریدن کاراکتر از روی اجسام و حتی دویدن و و شیوه ی در دست گرفتن اسلحه نیز کاملا واقعی می باشد.

کیفیت افکت های بازی بسیار بالا می باشد به حدی که گویا شما بارش باران را واقعا حس می کنید. افکت های آتش سوزی و انفجار نیز دارای کیفیت بالایی هستند ، همچنین کوچکترین اجسام نیز دارای جزئیات خاص خود هستند و سازندگان هیچ چیزی را از قلم نینداخته اند.
در مراحلی که باران در حال باریدن است کیفیت قطرات باران به زیبایی هر چه تمام تر می باشد و حس واقعی خیس شدن و زیر باران جنگیدن به مخاطب القا می شود . همچنین هنگام دویدن در آب سرعت شما نسبت به دویدن در خشکی کمتر است که نشان می دهد سازندگان به تمامی نکاتی که ممکن است برای یک سرباز پیش بیاید توجه ی کرده اند تا واقع گرایانه ترین بازی شوتر ممکن را ارایه دهند.
تخریب پذیری در این بازی حرف های زیادی برای گفتن دارد . در بازی هر چیزی و هر کاوری ممکن است پس از مدتی تخریب شود و شما مجبورید به سرعت تعویض کاور کنید برای مثال در ابتدای مرحله ی سومالی که در زیر یک پل چوبی هستید پول به زیبایی هر چه تمام تر با برخورد گلوله ها تخریب می شود و تکه های چوب به درون آب می افتند. تخریب پذیری به نوع اسلحه و قدرت شلیک آن نیز بستگی دارد و با اسلحه های متفاوت هر کاوری در مدت زمان خاصی تخریب می شود.
نور پردازی بازی نیز بسیار عالی می باشد و شما طلوع خورشید و زاویه تابش آن را به خوبی درک می کنید . در کل گرافیک بازی چیزی فراتر از آن است که بتوان تصور کرد اما این بخش نیز دارای مشکلاتی است برای مثال گیاهان و درختان که در برخی از مراحل وجود دارند دارای طراحی بدی می باشند و همچنین در برخی از صحنه ها وجود افت فریم و افکت های ناقص دیده می شود.
موسیقی و صداگذاری
همانند نسخه های پیشین رامین جوادی وظیفه ی ساخت موسیقی این بازی را بر عهده دارد. آهنگ های ساخته شده توسط او واقعا عالی می باشند و چیزی جز تحسین را مشمول او نمی کنند و بازی در صحنه های شلوغ و نبرد سنگین ریتم تندی به خودی می گیرد و همچنین در میان پرده های احساسی ریتم ملایم دارد.

همچنین رامین جوادی برای هرچه بیشتر ارتباط برقرار کردن مخاطب با بازی با توجه به مکان ماموریت ، تم موسیقی محلی آن مکان را نیز دست مایه ی موسیقی خود قرار داده است برای مثال در مرحله ی تعقیب و گریز در پاکستان ، موسیقی متن در عین حال که ریتمی تند دارد دارای ته مایه های موسیقی محلی پاکستان است. موسیقی در صحنه ی سینمایی پایان بازی به اوج خود می رسد و به خوبی حس افتخار و جنگیدن برای وطن را منتقل می کند.
صداگذاری بازی نیز در حد فوق العاده است. صدای شلیک گلوله ها در کلاس های مختلف اسلحه عالی می باشد . همچنین صدای انفجار ، برخورد گلوله به اجسام نیز خیلی عالی کار شده است و هر شنونده ای را به وجد می آورد. صداگذاری شخصیت های بازی نیز خیلی خوب می باشد و دیالوگ های رد و بدل شده را می توان به خوبی تشخصیص داد.
سخن پایانی
در کل می توان گفت Medal of Honor Warfighter عنوانی بود که قربانی رقابت EA با Activision شد . عنوانی که در عین وجود شایستگی بسیار برای تبدیل شدن به شوتری متفاوت به دلیل پرداختن نه چندان خوب سازندگان بر روی گیم پلی و فقط توجه به گرافیک بازی یک عنوان گرافیکی شناخته شد و آن طور که باید و شاید نتوانست نام این سری را زنده کند.
نظر گذاری مساوی با تبلیغ رایگان و دوستان وقتی نظر میگذارید با ذکر سایت خود نظر خود را ارسال نمایید
نظرات شما عزیزان: